قایقی در تلاطم دریا

...سه نقطه سر خط

قایقی در تلاطم دریا

...سه نقطه سر خط

کتیبه

من گریزانم ازآن جمع که بد کردارند
نشنوم پند ازآنان که سبک پندارند
طعنه وسرزنش ولعنت ونفرین زین قوم
بر کسانیست که میخواره و بی آزارند
دانش و عقل نروبند به هنگام ِ درو
دستهایی که همه عمر عبادت کارند
من نه آنم که کنم سلطنت از بهرِ مَقام
شاهم و برده ِمردمان که مردم دارند
نشود نان ِشبِ سفره ِما خواب ِبهشت
جز کلاهی که سر ِ بیخبران بگذارند
بینوا راچه رسیده ست ازین تحفه اگر
ابروباد ومَه وخورشیدوفلک درکارند
زیرهرسلطه نگیرند به گفتار ِفریب
مردمی را که ز کردار ِ خِرَد پُربارند